بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد *فرهنگ*

جلد 7- کتاب بعد سوم آرمان نامه

کتاب بعد سوم آرمان نامه "ارد بزرگ" به قلم "فرزانه    شیدا"



● بعُد سوم آرمان نامه اُرد بزرگ●
● فرگرد فرهنگ●
فرهنگ هرسرزمینی ازنیاکان,آن کشوروگذشته ی تاریخی آن کشورشکل میگیردوبراساس طبع وخوی ونوع زندگی,ومحیط وحتی شکل جغرافیائی آن کشوروحالت آب وهوائی,رانیز شامل میشودوبراساس آنچه که درگذشته معمول,ومرسوم بوده,است نسل به نسل به,آیندگان رسیده,وباترقی ورشد جوامع ونوع تفکرهانیزتغییراتی, درآن داده میشود فرهنگ رشته هاوشاخه های گوناگونی را درخودداردکه یکی فرهنگ عامی جامعه,وبراساس نژاداست دیگری فرهنگ دینی, فرهنگ فلسفی, فرهنگ سیاسی و....براساس دیگرعلوم هریک داری شاخص های خودهستندامافرهنگی که,بیشتردر جامعه ازآن سخن گفته میشودچیزی ست که,از نیاکان وازجمله,آدات وآئین وآداب وروسم مردمان هرکشوراست وبراساس آن خلق وخوبی مردمان شکل گرفته,ونوعی بینش همگانی مشترک رادرجامعه ای تولید میکندکه برای مثال,درایران,وبسیاری,از کشورهارنگ سفید,برای,عروسی وازدواج بکار برده میشودامادرهند بعنوان لباس عزااستفاده,میشودیانوعی,ازخواراکیهاوغذاها بعنوان شکل سنتی,آن درمراسم خاصی چون,عید نوروزویا سیزده بدروامثال اینهااستفاده میگرددودردیگر کشورها نیزبنوع دیگری استفاده,ازهمان چیزهای مشابه درزمانهاوبه عناوین دیگری ,مرسوم است که غذای خاص خودرادرشب تحویل سال نوآماده,کنندوبسیاری,ازاینگونه سنتهاکه,ریشه در فرهنگ ونوع تفکرنوع,اندیشه,وآئین فرهنگی واجتماعی داردوبسیاری,ازچیزهانیزهست که,درکشوری زشت محسوب شده در کشوری دیگراصلا به,آن فکرنمیکننددرجائی به,آن خندیده وگروهی بر آن تعصب دارندواینگونه تفاوتهای انسانی ست که نوع فرهنگ رادرجوامعه گوناگون تغییر میدهدوآدمیان هریک به شیوه آداب وروسم وفرهنگ خوددرکشوری زندگی کرده,براساس آن سعی میکنندتابع فرهنگ خودبوده وازآن تبعیت نمایند.رشد جمعیتدردنیا ازعواملی ست که,امروزه بسیاری ازمشکلات کنونی جوامع راباعث گردیده است که براساس آن,زندگی هم,به دشواری بیشتری سپری میشودوهم نیازجوامع ازمسائل روزمره ی اخباردنیادرسراسر جهان,است ودرهمین معقوله بسیاری,از تفکرات وریشه های فکری یابه علت فشارهای کاری واقتصادی ومشکلات روزمره به فراموشی سپرده میشودیااینکه دیگرتوان این نیست که بعضی,ازآداب و رسوم,راچون گذشته بجا آورد.
____گلوی شوق « قیصر امین پور »___
شب عبور شما را شهاب لازم نیست
که با حضور شما آفتاب لازم نیست
در این چمن که ز گلهای برگزیده پر است
برای چیدن گل ، انتخاب لازم نیست
خیال دار توراخصم ازچه می بافد؟
گلوی شوق که باشد, طناب لازم نیست
ز بس که گریه نگردم, غرور بغض شکست
برای غسل دل مرده آب لازم نیست
کجاست جای تو ؟ - از آفتاب می پرسم
سوال روشن ما راجواب لازم نیست
ز پشت پنجره بر خیز تا به کوچه رویم
برای دیدن تصویر ، قاب لازم نیست
______« قیصر امین پور »______
یااینکه باامروزوزمان فعلی وعصر جدیدهماهنگی نداردتامردم تابع آن باقی بمانند.درنتیجه دولت کشورهای بزرگ ازطریقه آموزشهای ملی وآموزش پرورش ورسانه هااین امررابرای نسل آینده ی خودبرعهده گرفته,است تاروزانه پرورش مردمی خودراانجام داده وازآداب روروسم وفرهنگ ملی بدور نیافتندودرعین حال همزمان با جوامع دیگردرپیشرفت ورشد فکری جامعه ی خودتلاش میکند.که,درطی فرگردتوضیحاتی نیزدراین زمینه داده خواهد شد.ازجمله,آداب وروسوم هائی که بسیاردرتمامی جوامع کم شده است دیدوبازدیدهائی ست که به,رسم تربیت واحترام به بزرگان اقوام ویاطبق سنت های مخصوص آن جامعه مرسوم بوده است ومعمولادرجوامع کوچک جزء مراسم آن کشورمحسوب میشوداماامروزه,مشغله کاری,درهمه جوامع,درکشورهای کوچک وبزرگ باعث گردیده است که,انسانهاحتی کمتر وقت وزمان آن راداشته باشندکه جویای حال یکدیگرازطریق تلفن شوند,چه رسدباینکه بابرنامه ای همیشگی ودائمی قادرباشندروزیا,شبی راحتی درمحلی گردهم جمع شده وساعاتی راباهم سرکنندودرعین حال مشکلات وفشاراقتصادی وگرانی درجوامع بسیاری نیزعلت دیگر کم شدن روابطاینگونه دربین اقوام وآشنایان ودوستان است که مسلما هیچکس مایل نیست مزاحم خانواده ای شود که میدانددچارمشکلات اقتصادیست ویاقادربه تامین کمترین نیاز مهمان خودنیزنمیباشدوهرچه رانیزدراختیارداردانقدرمحدوداست که شاید برای خانواده ی شخصی اونیز کفایت اینکه نکند.درنتیجه درچنین مکانی رسیدگی به فرهنگ خانواده وجامعه نیزازیادمیرودوتمامی تلاش تنها برزنده ماندن صرف میشودوبه همین شکل درجوامع نقش فرهنگ کمرنگ تر شده,وانسانها بادورشدن ازهم,به,هربهانه ای که خواه مشکل اقتصادی خواه مشغله زندگی امروزیست,درهر شکل روزبروزازنردیکی انسانهابایکدیگر کم شده,وفرهنگ جامعه روبه تحلیل رفته یاحتی فراموش میگردد وبسیار نیزدرفشارهای عصبی ناشی اززیادی کاروکمبودها آدمیان ازیکدیگر دورشده وبه انزاو وتنهائی خود "خو" وعادت میکنندوبتدریج نیز فقر فرهنگی حاصل میشودوبسیاری,ازارزش هابه فراموشی سپرده شده وتعدادانسانهای بی هویت که,ازآداب وروسم وتاریخ وسنت خودبی خبر مانده اندوریشه ی فرهنگی خودرانیز نمیدانندروبه,ازدیاد میگذاردوبرای هرجامعه ای این به نوعی فاجعه تلقی میشود که دچارفقر فرهنگی شده وافراد جامعه وجمعیت مذکور روز بروز از دیگر جوامع فاصله گرفته وسرانجام به فقط دانش وهنر و....برسند.
ــــ فال نیک « قیصر امین پور » ____
گفتی:غزل بگو!چه بگویم ؟ مجال کو؟
شیرین من ،برای غزل شوروحال کو؟
پر می زند دلم به هوای غزل ،ولی
گیرم هوای پرزدنم هست ، بال کو؟
گیرم به فال نیک بگیرم بهاررا
چشم و دلی برای تماشاو فال کو ؟
تقویم چارفصل دلم راورق زدم
آن برگهای سبز ِسرآغازسال کو ؟
رفتیم وپرسش دل ما بی جواب ماند
حال سوال و حوصله ی قیل و قال کو
______« قیصر امین پور »_______
ازاین نظرجوامع بزرگ برای حفظ آداب ورسوم وفرهنگ وریشه های آبااجدادی خود نیز برنامه هائی رابرای ملت خوداندیشیده اند که در فرگردهای پیشین نیز با مثالهائی از آن یاد شده است وازجمله ی آن این است که بااینکه شکل اولیه تربیت انسانی وتربیت فرهنگی هر فردی درخانه وخانواده شکل میگیردامادر کشورهای بزرگ بعلت مشغله های زمانی وکمبود وقت وشاغل بودن پدر ومادرجهت آنکه تربیت فرزندان دچار وقفه نشده وریشه های اصلی فرهنگی جامعه همزمان با عصر جدیددرروشنفکری ورشد فرهنگی پیشرفت داشته باشد بیشترین مسئولیت راآموزش وپرورش ونهادهای دولتی آموزشی آن کشوربر عهده دارندوبا کمی دقت میتوان پی بردکه دیگر این خانواده نیست که بیشترین خوب وبد تربیتی یاحتی آموزش فرهنگی رابه فرزندخودمیدهد بودن شاگردان ومحصلین ودانشجویان در8ساعت ازروزدرمحیطهای فرهنگی /آموزشی چون مداری ودانشگاههاوهمچنین نمونه تکالیفی که به,آنان داده میشودودرعین حال,آموزش کارهای,گروهی ونوشتن وتحویل دادن دروس وتکالیف وکارهای درسی و ...بصورت گروهی باعث میگرددکه زمانی را که کودک ونوجوان وجوان جامعه درخارج,ازمنزل درمدرسه یا بادوستان جهت نوشتن وارائه ی تکالیف به شکل پوسترروزنامه ای برای مدرسه یانوشتن پروژه های درسی,ویاکنفرانس های کلاسی که اکثراگروهی ست باعث میشودزمانی که باخانواده سر میکندروزانه جزدر تعطیلات بیش ازچند ساعت کوتاه درخانه نباشد واین زمان کوتاه رانیز بعلت اینکه اهل خانواده ازمدرسه وکار بازگشته اندبخوردن شامی صرف میشود ومجدداهل خانواده به کارهای روزمره ی شخصی ویا مربوط به خانه ی خودبازمیگردند,مادروپدربه رسیدگی به منزل یاخریدمایحتاج خانواده ودختر وپسرخانواده نیزیابه,ادامه دروسی که به تنهائی درمنزل می بایست انجام دهد,پرداخته یا اگر کاری برای انجام نداشته باشدبه امورخصوصی خودچون:تنهابودن دراتاق خودودیدن وخواندن ونوشتن چیزی مشغول شده یابادوستی درخانه یاپای,اینترنت یادرتلفن مشغول میشودوهمین نماینده این است که«خانواده»دیگر«زمانی»رابرای خانواده بودن درشکل واقعی وبه معنای واقعی «خانواده وبودن باهل خانواده» رادرخود نداردکه کسی بخواه یابتواندبه تربیت اساسی خانواده بپردازدویازمان رابانشست وبرخواست هاوگردهم آئی هائی که بنوعی درراه,هدف والائی اتلاف وقت نیز محسوب میشود صرف کندودرک آن بر بسیاری درجامعه امروزآسان ترازگذشته است وبرای عنوان خانواده ای که دکترجراحی رادرمیان خودداردبراحتی پذیرش این رانیزداردکه,او درمیانه شب پیج شده,وبه بیمارستان برای عمل خوانده شودیاپرستاری بسرعت خانه راترک کند تا بهامری ضروری چون جان یک انسان درزمانهای ضروری دربیمارستان برسدوخانه وخانواده را در ساعات متفاوت مجبوربه ترک باشدوامثال,اینگونه مشاغل که برای,آن خانواده درک آن بسیارعادی ست وهیچ عکس العمل بدی رانیز به همراه نداردچراکه هرچه مربوط به مرگ وزندگی باشدحتی کسی جداازخانواده,امری,انسانی وقابل درک است که برای مثال پدر یا مادری جشن تولد کودک خودرادرمیانه مراسم جشن تولد,مجبوربه,رهاکردن باشدوبه بیمارستان ومحل کارخود برگرددکه این امردرخانواده من نیز امری عادیست وهرآن ممکن است همسرم را"پیج" کرده و فراخوانده, برای امور مهندسی دستگاههای عمل بیمارستان ودستگاههای کامپیوتری والکترونیکی بخشهای متعدد بیمارستان درهر ساعتی به منزل وبه شماره تلفن مخصوص اوبه موبایل زنگ زده ووسط روز ونمیه شب روز عادی یاروز تعطیل اورابه بیمارستان فرابخوانندودرهر شرایطی هم که خانواده ی من باشدهیچیک ناراحت نخواهیم شدکه,اوبرای,انجام کارخودسریعا خودرابه بیمارستان برساند مباداکه جان انسانی درخطرباش که ,چنانچه نیزدراین کارتاخیر کرده یابموقع خودرابه محل نرساند ازسوی دولت وبیمارستان نیزمیبایست جوابگوباشدچراکه شغلی راپذیرفته است وشاغل بودن درآن را,امضا کرده است که,دراول بااو قرارگذاشته شده,است ,که همواره بایدخودراآماده به خدمت بداندوهیچ «اماواگری»دراین کارپذیرفته نیست چراکه موضع در بیمارستان بی شک مرگ وزندگی ست واگر تااینحد ضروری نباشد مزاحم وقت اودربودن باخانه وخانواده نخواهند شدوتا فردابرای رسیدگی به آن دستگاه صبر میکنند.مسلم است که اینگونه برنامه ریزی هابه نمادفرهنگی وارزش های فرهنگی اجتماعی هر کشوری بازمیگرددکه برای انسان وآدمی ارزشی بسیار انسانی قائل هستند وهمه گونه امکانات رفاهی رابرای حفظ هریک انسان وشهروند ومردم ملت خودوحتی مسافرین وتوریستها ومهاجرین بکار گرفتهودرحفظ جان وامنیت بشر ونسل ها درتمامی دنیا کوشا وبادقت هستندوبه همین تناسب نیز بسیاری درمکانهای مختلف درشکلهای مختلف تنها موظف به رسیدگی به همینگونه کارها هستند که مربوط به رفاه,انسانی وامنیت مردم وملت خویش میشود که تنها جنبه ی پلیس وقانون نداردکه به نوعی رفاه ملی یک کشور ازسوی همگان به حساب آمده ودرهررشته وکاری همگان حفظ جان افراد پیرامون خود را امری جدی ومهم وحتی وظیفه یفردی خودمیدانند لذامیتوان گفت وقتی فرهنگی"ارزش انسان"وحفظ وحمایت نسا آدمی رادرک کند درنتیجه برای ایجاد آن تمامی امکانات رفاهی وامنیتی آنرا در هرروزه ی زندگی مردمان بکارگرفته برای هراتفاق پیش بینی شده ونشده ای امادگی ای لارم راچه,از لحاظ بهداشت وسلامت وبیمه ی مردم,درنظر گرفتهوکمبودهائی را که بتدریج نیز ممکن است نمایان شود رابه,رفع وبازسازی فرهنگی آن درجامعه بین کارمندان ومردم خود درهررشته ای شروع میکند اینرانیز داشته باشن که "جان,انسان های دیگررانیز چون جان خوددانسته حرمت انسانی هرانسان راواجب دانسته ودرحفظ وسلامت وامنیت جانی شهروندان خود,خودرا مسئول بدانندوحتی جریمه هایی نیزدرنظرگرفته شده است که مردم موظف به این باشندکه خودراچون یک حامی یک پرستاریک دکتر یک کمک رسان درمواقع ضروری مسئول جان یکدیگروحافظ جان هم بدانندودرعین حال آموزشهای فرهنگی وسیعی نیز درسطح کشوردرمداریس دانشگاهاوهرکجا که انسانی فعالیت روزانه داردهمواره,وهرساله صورت میگیردکه همگان بادانش اجتماعی این فرهنگ قادرباشند یک بیک حامی جان مردم ونسل آدمیان دردنیاباشند
____ ناشناخته مانده ام از :ف.شیدا______
ناشناخته مانده ام
در مسیر تمامی رفتن ها
در غـروب بی ترانه ی فردا
در طلوع صبح ابری و بارانی
وتنها دل میدانست
که بی نصیب میروم
بی آرزو , بی امید
درجاده های مه آلوده ی تردید
التماسم را
خش خش برگهای پائیزی
بی صدا میکرد
در زیر پاهایم
کـه گوئی ,بـی هـدف میرفت
به کجا, روانم مـن
جـویبـار غـم آلـوده’
اشکم نیـز, نمیداند
مـن اما روشــنائی
,نـور خــداونــد
را جـستجـو میکنم
باتمامی تار و پودم
و اگرچه سرگــردان
راه مـی پیمایم
میدانم
بیـراهه نخواهد بـود
جستجـوی راه خـدا
راهــی راکه در آن
به دورازتمامی نیرنگها
...در یأس
از پنـاه بردن به آدمـی
یکـروز,
روشنائی خواهد یافـت
از برکت امید به خـداوندی
که رهایم نمی سازد
در بی کسی ها
و آنـروز
دیر نخواهـد بود
_____ شعر از: فرزانه شیدا______
درنتیجه دردنیای کنونی, بسیارندخانواده هائی که تک تک آن انقدر مشغول درس وکارخود هستند که نیاز تحصیلی وکاری واحتیاج به صرف زمان برای هریک وقت وزمانی راباقی نمیگذاردکه به گپ زدن وبگو وبخندهای بیموردی صرف شودکه اتلاف وقت جهت رسیدن به,اهداف بالاتروبهترمحسوب میشود وتک تک خانواده نیزاینرابه گونه ای احترام آمیزازیکدیکر قبول میکنندچراکه هدف والائی درمیان است که,ارزشمنداست وبرای رسیدن به آن ,از هیچ فداکاری برای یکدیگر نیز دریغ نمیکنندوحتی بخشی ازمسئولیتهای خانگی یکی رادیگری بعهده میگرددتازمان بیشتری دراختیاراو بگذارد تااوقادرباشد به دروس یا کارخوددرآرامش خاطرودرزمان مناسب بپردازد واین احترام متقابل این درک وفهم یکدیگر تنهادرخانواده هائی دیده میشودکه ازخانواده های هستند که رشدفکری وشخصیتی خودرادرنظام تربیتی خانواده به شکلی آموزش داده اند که بتوانند بجای متوقع بودن ازیکدیگربه یاری هم نیزپرداخته دراعتلای فردی,ازخانواده به مبدائی که هدف اوست اورایاری دهندوکمترین دلخوری ونکوهشی نیز صورت نمیگیرد که چرا بیشتر زمانی راباما سرنمیکنی یاوقتی برای ماکنار نمیگذاری وهمین امر باعث میشود خانواده های کنونی بادرک متقابل هم پیشرفتهای شایان توجهی را در زندگی خود وخانواده ی خودنیز شاهد باشندوبه مقامی بلند واحترامی ارزشمند در اجتماع وجامعه نیز دست یابند.
______ « نميدانی مگر» _____
که من زنجير
از پای واژه ها
پاره کرده ام
نميدانی مگر
که گرچه کلام را
در کتابخانه ی دل
به الفبا چيده ام
در باغ انديشه هايم
رها ساخته ام
نديده ای مگر
کتابهای قصه ای
را که
به کودک قلبم
داده بودم
از پله های ابری آسمان
در پشت ابر های ضخيم
به فرشتگان بخشيده ام
تا لالای دل بخوانند
در گوش غمناک بی کسی ها
ديگر مرااما
سخنی نمانده است
فقط نگاهم کن
از پنجره ی نگاه
در نمار خانه ی قلب من
هيچکس ناپاکی
ره نيافته است
و واژه هايم
هرگز گناه
نبوده است
مرا بنگر
از پنجره ی نگاه
تا هزاران حرفم
را دريابی
...حرفی را ه
رگز نگفته ام
جز برای خدا ...
به راه خدا ... خدا
_____ « نميدانی مگر»_____
لذادرخانواده هائی روزهای شنبه ویکشنبه که تعطیلات آخرهفته محسوب میشودیاتعطیلاتهای طولانی تر والدین سعی میکنند برنامه ای درساعات مشخص برای صحبت دسته جمعی ورفع مشکلات ویاگفتن امورمهم خانه وخانواده راکناربگذارندکه سرآن ساعت همه,اهل خانواده دورهم باشندودرمورد مسائلی که لازم به صحبت است بایکدیگر گفتگو کنندوچنانچه لازم باشددرطی روزهای عادی هفته این جلسه ی خانوادگی ترتیب داده شودساعتی راباهم,تنظیم میکنندکه به ساعت درسی وکار خانواده بخوردوبتوانند باهم صحبت کنندودرعین حال ترتیب دادن مسافرتهای دسته جمعی یادر مواقعی چون کریسمس دورهم بودن هائی براساس آداب وروسم ملی است,ازجمله آدابی ست که با وجود مشغله ی عصرجدیدهمچنان برای داشتن آن,اصرار ورزیده میشود,ادای دین برخلاف تصور همگان که میگویند اروپائی ها وامریکائی ها انسانهای سردی هستندوهمگان درحدامکان خود با توجه به نوع شغل وبودن درمناطق مختلف همواره تابع آن هستندوتلاش میکننددراین روزهاحتما با خانواده ی اولیه خود,پدربزرگ ومادربزرگ حتما گردهم آمده وادای,دین, کنند وهرچند همواره پیش دمی اید که,هرسال مقدورنباشدکه خانواده ای درشهری دیگریاکشوری دیگربه خانه ی مادرو پدرآمده یاآنانرا(درمراسم کریسمس وعیدپاک که ازجمله,مراسم مهم کشورهای امریکا واروپاست)دعوت کند.امابهرشکل پایبندی به رسوم وسنت درست که صدمه ای به فرهنگ انسانهادر صحت دنیانمیزندازجمله چیزهائی ست که بسیاربرآن درجوامع پیشرفته دقت وتوجه شده وتوسط جامع شناسان وانسان شناسان وبزرگان علوم مربوطه به علوم فرهنگی واجتماعی واقتصادی وبراساس برنامه ریزی های دقیق وحساب شده,درسطح پیشرفته درکاربردوعلمکرد رسانه ای وآموزش پرورش به آن پرداخته میشودتاجامعه ای,رشد یافته ونوین بافکارواندیشه های روشن دراختیار داشته باشندکه نه,دچارفقرفرهنگی باشد نه,ازلحاظ تربیتی نقصان وکمبودی راداراباشندونه ازدنیای جدیدورشدفکری بودافتاده باشندوحذف نوعی آداب وروسم راکه به ضررجامعه باشد به طریقهای کاملامثبت نیزانجام میدهندکه بامخالفت مردم نیزروبرو نمیگرددچراکه ملتی که بدرستی پرورش فکری یافته باشندبراحتی نیزقادربه پذیرفتن منطق هرکاری نیزهستندوبرای ایشان قابل درک خواهد بودکه سنتی وآدابی یاازلحاظ سلامت فکری وجسمی برضررجامع وضد انسانیست یااینکه وجودچنین رسومی دیگرضرورت اجتماعی دردنیای جدیدرانداردواگرچه نوعی رسوم چون رسم گاوبازی دراسپانیا که برخلاف قانون حمایت ازحیوانات است همچنان باوجود مخالفتهای دنیاوحتی مخالفت ملی افرادیست که تابع قانون حمایت ازحیوانات هستند همچنان ادامه می یابد ماشکل,انجام آن,دیگرچون گذشته برای همگان ودرنگاهی ملت وجوامع دنیا دلپذیر یا سرگرم کننده,نیست وبسیاری نیزبشدت, زآن خشمگین وناراحت میشوندوازدیگرنمونه های این مسئله ذبح حیوانات دراسلام است که آنراغیرانسانی وباعث دردونارحتی حیوان میدانند وخودحیوان رابادستگاههای برقی بروی مغز بیهوش میکنند وپس ازآن سراورامیبرندکه دردی را تولید نکندویابسیاری ضد ین هستند که,ازحیواناتی راکه خزوموی وپوست زیبائی دارندچون سمورو سنجاب , پوست وخزیادندان های او(چون فوک وفیل)که برداشتن تمام اینهاازتن وجان حیوان وپرنده وخزنده هم,همراه بادردوهم بامرگی دردناکترهمراه,است درکشورهای مختلف جلوگیری شودوسالهاست ,قانون حمایت ازحیوانات باآن میجنگددرنتیجه فرهنگ وسننی که به شکلی باعث خونریزی یا تولید صدماتی به شخص یا جامعه انسانی وبر آسیب وصدمه ودرد وزیانی برانسان داشته باشد,درتمام جوامع روشنفکردنیامحکوم میگرددومخالفتهای شدیدرانیزاز سوی این سازمانها مرتبط باآن بدنبال دارد.درنتیجه باین شکل درتمامی ملل جهان به شکلی متفکرانه وروشنفکرانه به حفظ فرهنگهای خوب جامعه پرداخته وفرهنگهای نوین رانیز به ملت خودآموزش میدهندتاجهانی درصلح ورشدفکری درسطح بالای فرهنگی واجتماعی رادارا باشند وهمگان قادرباشند دردنیائی زندگی کنند که حضوردرآن همراه باآسیب وزیان نباشدواز نمونه فرهنگهای,اجتماعی خودتوان بهره برداری مثبتی رانیز داشته باشند.
*اهل بازاربراین باوراشتباهند که فرهنگ راهم می شود بازمان بندی دگرگون ساخت !.ارد بزرگ
*افزایش ناگهانی مردم سبب کاهش ادب ،فرهنگ و فرهیختگی می گرددآنهم ازآن رو که نسل وتبارپیش ازآن نمی تواندبایستگیهاووظایف خویش راهمچون آموزگاربدرستی انجام دهد.ارد بزرگ
*فرهنگ های همریشه، انگیزه ای توانمنداست که موجب همبستگی کشورهادرآینده می گردد.اردبزرگ
*- شالوده و زیربنای گسترش هر کشور ، فرهنگ است . ارد بزرگ
*اهل خرد و فرهنگ همیشه زنده اند . ارد بزرگ
●پایان فرگرد فرهنگ ●نویسنده:فرزانه شیدا

هیچ نظری موجود نیست: